کد مطلب:153919 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105

نظر قاسم بن الحسن درباره مرگ با عزت
حسین سلام الله علیه كه استقامت و پایداری كسان و بستگان و یاران خود را آزمود و دانست كه در یاری اش استوار و پایدارند و معهذا برای رفع هر گونه ابهام و آگاهی همگان به سرنوشت آینده خود، فرمود: من فردا شهید می شوم و همه شما كه با من هستید بشهادت می رسید و یك نفر از شما زنده و باقی نمی ماند.

یاران عرض كردند: خدا را سپاس می گوئیم كه ما را با یاری شما گرامی داشت و به شهادت در راه خود مشرف گردانید، پسر پیغمبر! آیا خوشحال نباشیم كه با شما و در درجه شما باشیم.

حسین (ع) فرمود: خدا به شما جزای خیر دهد.

قاسم بن الحسن كه هنوز به سن بلوغ نرسیده بود با خود اندیشید كه چون سن من قانونی نیست نباشد كه این خبر شامل حال من نشود لذا از عموی بزرگوارش پرسید: آیا من هم جزء شهدا هستم؟

حسین (ع) بر او رقت كرد و فرمود: یا بنی كیف الموت عندك؟:

«پسرم مرگ در نظر تو چگونه است؟»

قال یا عم احلی من العسل. «عمو جان از عسل شیرین تر است».

فقال ای و الله فداك عمك انك لاحد من یقتل من الرجال معی. «حسین فرمود: آری بخدا قسم عمویت بقربانت تو هم یكی از كسانی هستی كه با من كشته می شوند» [1] .

آری قاسم با آن كه جوان نورسی بود درس آموزنده ای به نوجوانان آزاده داد كه مرگ با عزت از عسل شیرین تر است و جوانان نورس ما هم در جنگ تحمیلی از این تز پیروی نمودند و افتخار آفریدند.



[1] نفس المهموم ص 230.